این موضوع تقریبا در تمام کتابهای مربوط به معامله گری فصلی را به خود اختصاص داده است.

تمام استادان بازار بر این نکته توافق دارند و سخن هر مربی بعد از گفتن اینکه " معامله گری بسیار پرمخاطره است و فقط باید سرمایه ای را در آن استفاده کرد که قابل ریسک کردن باشد . " این است که : "ضررهایتان را محدود کنید و به سودهایتان فرصت افزایش دهید."

درست است به همه ما گفته شده است.

"با جریان پیش برو " ... " سوار موج شو " ... " تا چیزی خراب نشده ، از معامله خارج شو " .... همه ما دو لبه این جملات طلایی را که با انواع و اقسام عبارات برای ما گفته شده اند می دانیم.

در طول سالهای مربی گری ام دانشجویان زیادی را تحت نظر داشتم و آن چیزی که متوجه شدم این بود که اکثر آنها دقیقا عکس این کارها را می کنند ...

آنها سودشان را محدود می کردند و به ضررشان فرصت افزایش می دادند.

بعد از مدتی دیگر برایم عادی شده بود که ببینم تازه کاران قانون " محدودیت / افزایش " را نادیده می گیرند.

دلیل آن را از دانشجویان می پرسیدم : دلایل مختلفی داشتند ولی مهم ترین انها این بود که : تمام معامله گران به نوعی توانایی کنترل احساسات خود را ندارند.

درحین آموزش من سعی می کردم که آنها تا جای ممکن سیستم خود را تست کنند زیرا می دانستم که هر چه قدر سیستم شان را بیشتر تست کرده باشند به آن بیشتر اعتماد می کنند.
ولی از قرار معلوم این تست و آزمایش سیستم کمک زیادی به انها در جهت کنترل احساساتشان نمی کرد.
آنچه بدان توجه نکرده بودم این بود که اکثر معامله گران ضرر را به خود می گیرند و ناراحت می شوند.

تمام انها به محض ضرر کردن به همه چیزهای منفی که درباره معامله گری شنیده بودند فکر می کردند و به یاد مقالاتی می افتادند که معامله گری را با قمار برابر می دانند.

و به نظرشان می آمد که حق با افراد خانواده شان است که معامله گری را کار دیوانه ها می دانند.

اینگونه افکار موجب می شوند که شما قادر به پذیرش ضرر نباشد ، چرا که با پذیرش ضرر در واقع خود را هرچه شبیه تر به معامله گر احمقی می بینید که تصورش را میکردید.

به همین دلیل وقتی معامله شما وارد ضرر می شود به انواع و اقسام دلیل ها و شواهد متوسل می شوید تا استاپ خود را بردارید.

دلیل موجه ای پیدا می کنید و استاپ را برمی دارید.

اگر بازار برگردد که شما آدم باهوشی هستید و با این حرکت به موقع ، یک معامله ناموفق را به یک معامله موفق تبدیل کرده اید.

ولی آنچه شما انجام داده اید این است که در واقع یک موقعیت دارای پتانسیل سود را به موقعیتی محتمل به ضرر تبدیل کرده اید . شاید در این یک معامله سود کرده باشید ولی درنهایت یک بازنده هستید.

موضوع شما نیستید بلکه بازار است واگر احساساتتان را با آن درگیر کنید دیگر فرصتی برای امتحان درست آن نخواهید داشت.

شما باید خود را یک معامله گر بدانید نه کسی که در حال آموختن معامله گری است.

جای کمی برا ی اشتباه وجود دارد.

اهرم ها تاییدی بر این مدعا هستند.

اگر می خواهید در لیگ برتر بازی کنید باید مانند سایر حریفان برتر باشید ... باید از همان ابتدا درست عمل کنید.

تمرینهای خود را در معاملات مجازی انجام دهید و وقتی شروع به معامله واقعی می کنید تنها کاری را بکنید که سیستم تان به شما می گوید ، در غیر این صورت معامله گری را کنار بگذارید و به فکر حرفه دیگری باشید.

اگر از نظر ذهنی مانند یک معامله گر نباشید ، شانس این را پیدا نمی کنید که به روی خویشاوندانتان بخندید.