اکثر افراد ذهنیاتی در مورد زمانی که طول می کشد تا بتوان مقدار مشخصی پول درآورد، دارند که البته این ذهنیات در بازار و معامله گری (Trading) کاربردی ندارد. یک معامله گر می تواند ظرف چند دقیقه یا حتی چند ثانیه هزاران دلار پول بدست بیاورد، بدون اینکه کوچکترین زحمتی بکشد. این با طرز فکر اکثر افراد در مورد پول درآوردن، متفاوت است.

اکثر افراد اینطور بزرگ شده اند، و فکر می کنند که برای پول درآوردن مخصوصا پولهای بزرگ، لازم است زحمت زیادی کشید و زمان زیادی صرف کرد. وقتی من معامله کردن را شروع کردم، خانواده ام نمی توانستند بفهمند که چطور در عرض چند دقیقه هزاران دلار سود یا زیان می کنم. مردم عادی ظرف چند ثانیه هزاران دلار سود یا زیان نمی کنند. در اکثر شغلها برای سود یا زیان کردن به اندازه چند هزار دلار، چند هفته وقت لازم است.

پول و زمان

برای اکثر افراد موقعیتی که در آن با این سرعت پول بدست بیاورند، یا از دست بدهند، هیچوقت دست نمی دهد. ولی برای یک معامله گر این کاریست که هر روز انجام می دهد. و برای اینکه یک معامله گر موفق باشد، باید با این حس خو بگیرد.

مشکل اینجاست که ذهن بسیاری افراد با چنین موقعیتی ناسازگار است. بخاطر طرز تربیت از کودکی، ما باورهای خاصی در مورد لیاقت خود برای پول درآوردن با این سرعت داریم. در بسیاری موارد هنگامی که به سرعت صاحب پول می شویم، بقدری متعجب می شویم که فکر می کنیم واقعی نیست و ما نمی توانیم اینقدر سریع پول زیادی در بیاوریم. این موضوع به دو مشکل اساسی منتهی می شود.

مشکل اول که سخت تر هم هست، اگر بصورت ناخودآگاه نتوانیم بپذیریم که ما لایق اینقدر سریع پول درآوردن هستیم، وقتی شانس به شما رو می کند و پول زیادی در می آورید ناخودآگاه خواهید گفت: "نــــه، نمی شود اینقدر سریع پولدار شد!!! بهتره یک راهی پیدا کنم که این پول را از دست بدم"!

باور کنید یا نه، در نهایت دقیقا همین کار را میکنید. این قدرت ناخودآگاه شما را نشان می دهد. اگر شما باور مشخصی در مورد خود داشته باشید، ناخودآگاه می کوشید تا آن باور را به واقعیت نزدیک کنید. مثلا اگر یک دفعه سود زیادی در بازار بکنید، حتما راهی برای برگرداندن و از دست دادن آن پول پیدا می کنید، چون عمیقا و بصورت ناخودآگه این موضوع درست بنظر نمی رسد. مسلما در آن لحظه احساس خوشحالی و هیجان دارید، ولی ناخودآگه شما در عمق، معتقد است که چیزی غلط است. سپس ناخودآگاه واقعا قدرتمند شما با اقتدار به خودآگاه شما غلبه کرده و راهی برای برگرداندن آن پولی که برای آن احساس لیاقت ندارید، پیدا می کند. در پستهای بعدی در مورد تمرینی صحبت خواهیم کرد که چطور با سودهای بزرگ کنار بیاییم و احساس راحتی کنیم. یاد خواهید گرفت که چطور احساس لیاقت و سزاورای برای اینگونه پولها داشته باشید، تا ناخودآگاه شما سعی نکند پول را از دست بدهد.

مشکل دوم این است که این تعارض روانی باعث می شود که مدت خیلی زیادی معامله را باز نگه دارید. این اتفاقی است که می افتد:

یک نفر وارد یک معامله می شود و به هر دلیل موجه یا ناموجهی بازار دقیقا در جهت موافق اون حرکت می کند. وی دقیقا همان هزاران دلاری که صحبتش را کردیم، سود می کند. این البته عالی است، ولی مشکل اینجا بوجود می آید که فرد احساس می کند این معامله بسیار بسیار بیشتر باید سود بدهد. دلیل این احساس این است که بازار به سرعت در جهت موافق آنها حرکت کرده و آنها احساس می کنند که بازار باید در آن جهت ادامه دهد.

خب همه ما می دانیم که بازار برای انجام هیچ کاری مجبور نیست. بازار فقط با دستورهای خرید و فروش حرکت می کند. من این موقعیت را همیشه می بینم. یک چیزی که باید به آن واقف بود، این است که بازار دقیقا با همان سرعت و راحتی که سود می رساند، می تواند سودها را با خود ببرد، دقیقا با همان سرعت و سهولت. بخاطر این حقیقت، شما باید از معاملات خود محافظت کنید، یعنی جابجا کردن دستور بستن معامله (حدضرر) و قفل کردن مقداری از سود. و البته معنای دیگری هم دارد، یعنی شما باید بلحاظ ذهنی هم خود را محافظت کنید.

فقط بخاطر اینکه بازار در دو دقیقه 1000 دلار سود رسانده، اصلا دلیل نمی شود که بازار باز هم در آن جهت حرکت می کند. بهیچ وجه دلیل نمی شود!!

اما تعداد زیادی از افراد در این طرز فکر گرفتار می شوند و این اشتباه بزرگی است. برای مثال در نظر بگیرید که شما نماد S&P 500 فیوچر را پیش فروش کرده اید. دقیقا بعد از اینکه شما فروختید یک دستور فروش بزرگ با حجم 2000 سهم فعال می شود. این دستور فروش باعث سقوط شدید بازار می شود. بعد از فعال شدن این معامله شما 2500 دلار سود در حسابتان دارید که ظرف مدتی کمتر از یک دقیقه بدست آمده است. شما مطمئن هستید که پس از سقوطی اینچنین سریع، بازار آماده سقوط بیشتر نیز هست. ولی این لزوما درست نیست. در حقیقت، دقیقا اتفاق برعکس می افتد و دیگر پیش فروشی نیست. بازار شروع به بالا رفتن می کند و مقدار زیادی از سود شما را با خود می برد.

تنها راه کنار آمدن با چنین موقعیت هایی، آمادگی ذهنی برای اتفاق افتادن آنهاست. مطمئن باشید که اتفاق می افتد. بجای اینکه اینقدر مطمئن باشید که بازار حتما کاری که من فکر می کنم را انجام خواهد داد (و باز هم در جهت موافق حرکت می کند)، باید آماده باشید که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد، مثلا اینکه کل سودی که ظرف چند لحظه بدست آورده اید، با همان سرعت از دست برود.

با آمادگی ذهنی برای چنین موقعیت هایی، شما با قوی ترین انگیزه خود عمل می کنید و اجازه نمی دهید که بخش چرب و نرم سودتان از دست برود. البته، در موقعیت فوق شاید بازار در جهت شما ادامه دهد، اما موقعیت مهمی که شما باید برای آن آماده باشید، این است که اگر ادامه نداد چکاری انجام دهید؟ (مثل جابجا کردن دستور حد ضرر Stop Loss و قفل کردن سود نیمی از سهم های مورد معامله)

به یاد داشته باشید، عمل کردن با قوی ترین انگیزه، برای محافظت از خودتان، بسیار مهمتر از پیدا کردن موقعیت های خوب برای معامله سودده است. فکر نکنید که بازار باید در این جهت حرکت کند، چون اینهمه راه را با این سرعت آمده است. بازار مجبور به هیچ کاری نیست، صرفنظر از اینکه قبلا چه حرکتی کرده است. خود را برای هر کاری که بکند آماده کنید، در اینصورت شانس بسیار بالاتری برای نگهداری سودهایتان خواهید داشت.